«سلاح لیزری»؛ بازی تکراری و جذاب برای رسانه ها که ارتش آمریکا، اجرای هر از چند گاه آنرا خوب بلد شده و تاثیرش روی افکار عمومی کشورهای هدف و بازتابش در فضای مجازی و مکتوب را به نحو احسن مشاهده می کند. ماجرا از این قرار است که پس از گذشت چند سال، دوباره آمریکا اعلام کرده برای مقابله با پهپادهای کشورهایی چون ایران، کره شمالی، چین و روسیه سلاح لیزری خود با نام LaWS را در آبهای خلیج فارس آزمایش کرده است؛ آزمایشی که با استفاده از کمبود اطلاعات اهالی رسانه، همان فیلم قدیمی را مجددا به عنوان تست جدید، جا زده و هیچگونه تصویری از این اقدام جدید مخابره نشد.
البته این اولین آزمایش سلاح مذکور نیست و اولین بار در سال ۱۳۹۳ آمریکایی ها آن را در خلیج فارس آزمایش کرده اند. بر اساس اعلام نیروی دریایی این کشور این سلاح در نهایت در سال ۲۰۲۰ میلادی وارد خدمت عملیاتی خواهد شد. آمریکایی ها مدعی هستند این وسیله میتواند علیه اهداف متعدد کوچک همچون قایقها و ناوچههای توپدار موثر باشد و قادر است به جای شش پرتو بر یک پرتوی قدرتمند متمرکز شود که میتواند هم به عنوان یک عامل کور کننده یا به عنوان یک سلاح برای به آتش کشیدن پهپاد یا قایق کوچک استفاده شود.
با توجه به تست مجدد این سلاح در خلیج فارس، اهمیت آن برای رسانه ها، افکار عمومی و نیروهای مسلح کشورمان، مشرق را بر آن داشت تا به تحلیل و بررسی ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف این سلاح جدید بپردازد.
USS Ponce مجهز به سلاح لیزری ۳۰ کیلوواتی
طبق اعلام این رسانه ها، متخصصان یگان سیستمهای دریایی نیروی دریایی آمریکا هفت سال مشغول کار بر این وسیله بوده اند و ۴۰ میلیون دلار هزینه صرف شده تا این تکنولوژی به این مرحله برسد. البته تاکید شده که این ماموریت در خلیج فارس یک اقدام آزمایشی است چرا که نیروی دریایی آمریکا میخواهد چیزهای بیشتری از این وسیله جدیدی بداند.
تاریخچه ای مختصر از سلاح های لیزری
به زبانی ساده لیزر ابزاری است که نور را به صورت پرتوهای موازی بسیار باریکی که طول موج مشخصی دارند ساطع میکنند. این دستگاه از مادهای جمع کننده یا فعال کنده نور تشکیل شده که درون محفظه تشدید نور قرار دارد. این ماده پرتو نور را که به وسیله یک منبع انرزی بیرونی (از نوع الکتریسیته یا نور) به وجود آمده، تقویت میکند. از همان ابتدای کشف این خواص در اوایل دهه ۱۹۵۰ دانشمندان به خواص گوناگون این فناوری جدید پی بردند و از آن تاریخ به بعد بخش های مختلف از علوم و صنایع تحت تاثیر این فناوری قرار گرفت.
در بخش های نظامی نیز با پی بردن به قدرت بالای لیزر برنامه هایی از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی برای استفاده از این تکنولوژی مطرح شد. در ابتدا نیروی هوایی آمریکا به دنبال استفاده از لیزر به عنوان یک سامانه پدافند هوایی بود، نیروی زمینی و دریایی آمریکا نیز در ادامه دهه ۱۹۷۰، آزمایشاتی را به منظور طراحی و ساخت سلاح های پدافند لیزری انجام دادند که عمدتا در مرحله نمونه های آزمایشی باقی ماند. اما در دهه ۱۹۸۰ میلادی و با روی کار آمدن رونالد ریگان و بحث استراتژی "جنگ ستارگان" استفاده از سلاح های لیزری در دو نقش تدافعی و هم تهاجمی گسترده تر شده و با جدیت بسیار بیشتری از سوی آمریکا دنبال شد. البته به دلیل موانع موجود در آن پروژه و البته پایان جنگ سرد پروژه های آن طرح نیز عمدتا در مرحله آزمایشی و پیش نمونه باقی ماندند.
به طور مثال یکی از آن طرح ها که از آن زمان مطرح شده و در سالهای بعد از جنگ در قالب برنامه سپر دفاع موشکی آمریکا مطرح شده و نهایتا به دلیل مسائل مالی و نبود توان واقعی عملیاتی لغو شد، پروژه "لیزر هوابرد ضد موشک بالستیک" بود که بر پایه نصب یک توپ لیزری بر روی دماغه یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ برای ساقط کردن موشکهای بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آنها بود.
سامانه لیزر هوابرد آمریکا در جریان آزمایشات
این طرح سرنوشت بسیار جالبی پیدا کرد. پروژه YAL-۱ که تبلیغات فراوانی برای آن توسط آمریکا انجام شده بود پس از سالها تحقیق و صرف میلیاردها دلار در زمان مسئولیت رابرت گیتس وزیر دفاع اسبق آمریکا لغو شد.
بخشی از صحبتهای وزیر دفاع سابق آمریکا در مورد این سامانه جالب است. وی می گوید: "من و سایر پرسنل وزارت دفاع معتقدیم که این برنامه هرگز عملیاتی نشده و نخواهد شد. در حقیقت برای هدف قرار دادن یک موشک بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آن از فاصله ای امن به لیزری ۲۰ الی ۳۰ برابر نیرومندتر از آنچه که در حال حاضر در این هواپیما نصب شده است نیاز است. پس در حال حاضر این لیزر هوابرد در صورتی که قصد مقابله با ایران را داشته باشد بایستی در درون مرزهای این کشور به عملیات پرداخته و موشکهای بالستیک را در مرحله اولیه پرواز ساقط کند. برای این کار ما به ۱۰ الی ۲۰ فروند از این هواپیماها نیاز داریم که بهای هر کدام نزدیک به یک و نیم ملیارد دلار است و هزینه تعمیر و نگهداری سالانه هر کدام از آنها نیز ۱۰۰ میلیون دلار است. من نیز فکر نمی کنم که کسی معتقد باشد که این ایده عملی باشد"
در نهایت و پس از این گونه مخالفت ها، هواپیمای مورد نظر در سال ۲۰۱۲ میلادی به گورستان هواپیماهای آمریکایی در ایالت آریزونای آمریکا منتقل شد.
لیزر هوابرد آمریکا در گورستان هواپیما
در شوروی سابق نیز برنامه هایی در خصوص بهره گیری از اشعه لیزر برای مقاصد پدافندی به صورت زمین و هواپایه وجود داشت که به شکل عملیاتی در نیامده و آنچنان از وضعیت فعلی آنها خبری در دسترس نیست و به نظر می رسد اگر ارتش روسیه در حال کار بر روی چنین سامانه هایی است، ترجیح می دهد فعلا به انتشار جزییات یا آخرین اقدامات صورت گرفته در این حوزه نپردازد؛ هرچند که حوزه لیزر همیشه برای متخصصان و محققان این کشور، جذاب بوده است.
A-۶۰ لیزر هوابرد ساخت شوروی سابق
چینی ها نیز اخیرا اعلام کرده اند که یک سامانه پدافند هوایی لیزری آن هم مخصوص هدف دادن ریز پهپادها برای دفاع از تاسیسات ثابت خود ساخته اند اما به نظر می رسد آنها نیز فعلا گزینه مخفی کاری یا بی توجهی به این حوزه را مد نظر دارند که انتخاب گزینه اول، منطقی تر به نظر می رسد.
لیزر زمین پایه ساخت چین
پس از این توضیح اولیه در مورد این سامانه ها، به سیستم مورد نظر نیروی دریایی آمریکا که با عنوان "سامانه تسلیحات لیزری" و یا به اختصار "LaWS " که با کد AN/SEQ-۳ نیز شناخته می شود، می رسیم که در حقیقت یک سامانه دفاع نزدیک بوده و با توجه به این کد مطرح شده، به نظر می رسد قرار است جایگزین سیستم فالانکس که یک توپ گاتلینگ ۲۰ میلی متری بوده و در حال حاضر لایه آخر دفاعی اکثر شناورهای نظامی آمریکا را تشکیل می دهد، شود. نمونه قبلی این سامانه توانی در حدود ۲۰ کیلووات و نمونه فعلی توانی برابر با ۳۰ کیلووات دارد.
نقاط ضعف و راه های مقابله با سامانه های لیزری
اما آیا لیزر و سلاح ساخته شده توسط امریکا، یک تهدید فوری برای تجهیزات نظامی کشورمان است؟ ضمن آنکه جواب فعلا منفی است، باید توجه داشت که اولین و یکی از بزرگترین دشمنان سامانه های لیزری، شرایط بد جوی است. هرگونه مه غلیظ، شرجی، پوشش ابری، طوفان شن و یا دود مصنوعی به راحتی می تواند توان این پرتوی لیزری پرتاب شده را کاهش داده یا آن را منحرف و یا حتی به طور کامل در شرایط مطلوب از بین ببرد. حال تصور کنید در منطقه ای مثل خلیج فارس که پدیده هایی این چنینی بسیار رخ می دهد سامانه لیزری مثل این تا چه حد قابل اطمینان خواهند بود؟
در مثالی ساده و پیش پا افتاده، پهپادهای ایرانی به راحتی می توانند با پخش کننده های دود مصنوعی مجهز شده و دیواری از دود را در برابر این سامانه ایجاد کرده و به طور کلی آن را بی اثر کنند. بحث بعدی استفاده از پوشش های منعکس کننده بر روی سامانه های مورد نظر است که به راحتی می توان بر روی قایق ها و پهپادهای ایرانی پوشش های منعکس کننده را نصب کرد.
فراموش نکنید که لیزر اصولا یک پرتوی نور است و از قوانین مربوط به تابش و بازتابش پیروی می کند. بسیاری از کارشناسان، در سالهای قبل با طرح این مسئله اعلام کردند که در صورت استفاده از یک پوشش منعکس کننده، مهاجمین می توانند با بازتابش نور لیزر به سمت منبع آن سامانه مورد نظر را از بین ببرند. نکته دیگر در این خصوص بحث افزایش روز افزون توان تسلیحات دورایستای جمهوری اسلامی ایران است. انواع و اقسام بمب ها و موشکهای هدایت شونده ای که دور از برد این سامانه لیزری پرتاب شده و پهپاد یا قایق پرتاب کننده بدون قرار دادن خود در معرض خطر توان خروج از منطقه را دارد.
در عین حال افزایش سرعت پهپادهای ایرانی مشکل دیگری برای متجاوزین ایجاد می کند. استفاده از موتورهای جت و قابل مانور بودن پهپادهای جدیدتر ایرانی هدف گیری و تابش ادامه دار لیزر به این چنین اهداف کوچکی را بسیار مشکل می کند. در مورد قایق های تندرو هم همین مسئله صادق است و با افزایش سرعت کار برای سامانه های تدافعی مشکل تر خواهد شد. البته در این میان اژدرها نیز سلاح هایی هستند که به دلیل حرکت در زیر آب کلا از خطر این گونه سلاح ها در امان هستند و در صورت استفاده سیستم های تدافعی لیزری کلا بی اثر خواهند شد.
لیزری ۲۰ کیلوواتی بر روی ناوشکن USS Dewey
البته ذکر این نکته نیز مهم است که مقامات آمریکایی از اعلام برد این سامانه خودداری کرده اما با توجه به اعلام آن به عنوان یک سیستم دفاع نزدیک، نباید از برد بالایی برخوردار باشد و همین نکته، در مقایسه با ارتفاع بالای پهپادهای ایرانی برای انجام اقداماتی چون شناسایی یا حمله سریع به اهداف دریایی، عملا امکان استفاده از آنرا ضد تجهیزات مدرن کشورمان ناممکن می سازد، خصوصا آنکه هم اکنون پهپادهای ایرانی در قالب اسکادران های تخصصی در آمده و تعداد آنها یک مزیت بزرگ برای هرگونه اقدامی محسوب می شود و این موضوع در مورد قایق های تندرو سپاه نیز صدق می کند.
آیا سلاح لیزری آمریکا تهدیدی برای ایران است ؟
همانطور که در بالا به آن اشاره شد آمریکا راه طولانی را برای رسیدن به وضعیت فعلی طی کرده و در نهایت بعد از چندین دهه تلاش و صرف میلیون ها دلار هزینه، صرفا به یک سامانه دفاع نزدیک رسیده است که البته هنوز نه تولید انبوه شده و در محیطی مثل خلیج فارس نیز کارایی آن با علامت های سوال بزرگی رو به رو است. نکته بعدی این است که این سلاح حتی در صورتی که کاملا طبق گفته سازندگان آن عمل کند صرفا یک سامانه دفاع کوتاه برد است و شناورهای موشک انداز و بسیاری از پهپادهای ایرانی اصولا نیازی به وارد شدن به درون حلقه دفاعی این سامانه ندارند و از کیلومترها دورتر توان شلیک جنگ افزار خود را دارند.
نیروی دریایی آمریکا و سایر بخش های نیروهای مسلح این کشور همچنان کار بر روی سلاح های لیزری با توان بیشتر را ادامه می دهند اما این که آیا اصولا روزی این سلاح ها به یک حقیقت عملیاتی بدل شوند و بتوان از آنها در حجم بالا در تمام شرایط میدان نبرد استفاده کرد بحثی است که به نظر زمان بسیار طولانی تا مشخص شدن آن باقی مانده است و انتشار اخباری از این دست، صرفا عملیات روانی و تلاش برای تاثیرگذاری روی اذهان و افکار عمومی و مدیران رسانه هایمان خواهد بود.
این ایده که از طریق اینترنت و با استفاده از تلفن همراه خود، اشیاء اطرافتان را کنترل کنید به نظر بسیار جذاب است؛ اما انتظار برای ورود اینترنت اشیاء (IoT) به ایران و انجام ندادن هیچ اقدامی برای ایجاد زیرساختهای آن میتواند این فناوری را به سرنوشت دیگر فناوریهای وارداتی مبتلا کند.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در مراسم افتتاح پروژههای مرتبط با فاز سوم شبکهی ملی اطلاعات، شبکه ملی اینترنت اشیاء را نیز افتتاح کرد و از شرکتها خواست اگر خواستار موفقیت هستند، در این حوزه سرمایهگذاری کنند؛ زیرا توسعه بر بستر فناوری امکانپذیر میشود.
واعظی اینترنت، اینترنت اشیاء، هوش مصنوعی و کلان داده را ابزارهای انقلاب صنعتی چهارم اعلام کرد و راه مقابله با تحمیل این فناوری به ایران را آمادهسازی در حوزهی اینترنت اشیاء با مشارکت دولت و بخش خصوصی دانست.
از مهمترین کاربردهای این فناوری که وزیر ارتباطات نیز به آن اشاره کرده است، رصد شرایط، تحلیل دادهها و برنامهریزی است. واعظی در این باره گفت:
اینترنت اشیاء در بخش کشاورزی و صنعت کاربرد دارد و دامنهی آن میتواند در کل کشور گسترده شود و بهراحتی به کشورهای دیگر نیز منتقل میشود.
البته دامنهی کاربرد این تکنولوژی در زندگی روزمره نیز بسیار گسترده است و بخش خانگی، بازاری گسترده و پرسود خواهد داشت. یادآور میشود که به گفتهی وزیر ارتباطات در سومین کنفرانس انقلاب چهارم صنعتی، در حال حاضر حدود ۱۰ میلیارد شیء در دنیا به اینترنت متصل هستند و طبق پیشبینیها، تا سال ۲۰۲۵ این تعداد به ۵۰ میلیارد خواهد رسید. با فراگیرتر شدن اینترنت اشیاء، شرکتهای مختلف وارد این حوزه خواهند شد و تولید ابزار و ملزومات این فناوری در داخل به اشتغال کمک خواهد کرد.
پژوهش جدیدی صورت گرفته است، که نشان میدهد حدود سهچهارم از ژنوم انسان از دیانای کاذب یا بدون کاربرد و غیر فعال تشکیل شده است. این در واقع برآوردی است که بر پایهی بررسی جدید اعلام شده و گفته میشود که نسبت آن در دنیای واقعی، میتواند بیشتر از این باشد.
از زمانی که واتسون و کریک در سالهای ۱۹۵۰ برای نخستین بار موفق به کشف ساختار مارپیچ دوگانهی DNA شدند، دانشمندان زیادی روی این موضوع بحث داشتهاند که چه محدودهای از ژنوم انسان واقعا مسئول آن ماهیتی است که شما بهعنوان یک انسان به خود میگیرید. حال به نظر میرسد که یک زیستشناس متخصص در زمینهی تکامل، به یک جواب در این مورد رسیده باشد و ظاهرا پاسخ معمای ما در اندکی محاسبات ریاضی نهفته است. دان گراور از دانشگاه هوستون چنین محاسبه کرده است که بخش کاربردی از ژنوم انسانی احتمالا چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از کل ژنوم را در سراسر مولکول DNA شامل میشود و بالاترین محدودهای که برای این تخمین ارائه میشود، برابر با ۲۵ درصد است.
مقالهی مرتبط:
بقیهی ژنوم ما که چیزی حدود ۷۵ تا ۹۰ درصد از مولکول DNA را در بر میگیرد، در واقع همان بخشی است که از آن بهعنواندیانای کاذب یا بدون کاربرد یاد شده و البته باید توجه کنیم چنین تعبیری حتما به این معنی نیست که آن بخش از دیانای، لزوما زیانآور یا از نظر ژنتیکی مضر است. ولی به هر سو میدانیم آن بخشها بهصورت رشتههای نوکلئوتیدی درهم و بیاستفادهای هستند که در فرایندهایی مثل رمزگذاری پروتئینهای مؤثر در راهاندازی تمامی واکنشهای مهم درون بدنمان کارکردی ندارند.
علت وجودی مدل گراور بر پایهی طریقهای است که جهشهای ژنتیکی در دیانای روی میدهند و در ادامه، ما این جهشها را به خاطر حفظ سلامت کلی بدن برنمیتابیم و پس میزنیم.
این تنوعهای ژنتیکی با نام جهشهای مضر شناخته میشوند و در طول زمان در ژنوم انسانها خود را نشان میدهند و در بخشهایی از کد ژنتیکی ما میتوانند تغییرات یا بازتعریفهای جزئی در چهار مادهی اساسی سازندهی مولکول دیانای ایجاد کنند. گفتنی است که این چهار ماده به نامهای آدنین، سیتوزین، گوانین و تیامین شناخته میشوند. برای آشنایی بیشتر با مولکول دیانای میتوانید به این مقاله مراجعه کنید.
هنگامی که جهشهای ژنتیکی در بخشهای کاذب دیانای رخ دهند، آنها را بهعنوان پدیدههایی خنثی در نظر میآورند؛ چرا که کد ژنتیکی در این محلها وظیفه خاصی بر عهده ندارد و به هر ترتیب نمیتواند تأثیر خاصی بگذارد. اما هنگامی که این جهشها در بخشهای کارکردی و تعیینکنندهی مولکول دیانای رخ دهند، اغلب آنها را باید بهعنوان جهشهای زیانآور و حتی کشنده قلمداد کنیم؛ آنها هنگامی خطرناکتر خواهند شد که با دستورالعملهای موجود در کد ژنتیکی مرتبط با بافتهای سلامتی و فرایندهای زیستشناختی در بدنمان تداخل کنند.
با این تفاسیر اگر از نقطهنظر تکاملی و ژنی نگاه کنیم، بهتر است بخش کمتری از مولکول دیانای ما بهعنوان بخش کاربردی پدید آمده باشد؛ زیرا در آن حالت بخش کمتری از کل مولکول دیانای در معرض خطر جهش و همینطور افزایش شانس مرگ زودرس در افراد قرار خواهد داشت.
در محاسبات گراور با در نظر داشتن خطر جهشهای مضر برای بقای گونهها در یکسوی قضیه و پایداری شناختهشدهی جمعیتها و نرخ تولید مثل آنها در تاریخ بشر در سوی دیگر داستان، در نهایت چنین برداشت میشود که بخش ساختاری دیانای در قیاس با کل آن، باید دارای محدوده بسیار اندکی باشد.
از طرفی جهشهای مضر میتوانند رفتهرفته روی هم انباشته شوند و در این صورت میتوان چنین برداشت کرد که ما باید شمار بسیار زیادی فرزند به دنیا آوریم تا در نهایت درصد اندکی از آنها بتوانند در این دنیا بقا یابند. این پژوهشگر در مقالهی خود مینویسد:
با فرض کارکرد ۱۰۰ درصدی دامنهی نرخ جهشهای مضری که در این مقاله به آنها استناد شده است، حفظ میزان ثابتی از جمعیت مستلزم این است که هر زوجی بهطور میانگین دارای دست کم ۲۴ و حداکثر ۵ ضربدر ۱۰ به توان ۵۳ فرزند باشند.
البته باید در نظر داشته باشیم که هیچ گروهی از دانشمندان یا صاحبنظران امروزه بر این باور نیستند که ما بههیچعنوان دارای دیانای کاذب نیستیم؛ در واقع همگی آنها روی این موضع اتفاق نظر دارند. اما در یک بررسی گسترده که در سال ۲۰۱۲ صورت گرفت و از آن با نام پروژهی دایرهالمعارف عناصر دیانای یاد میشود، دانشمندان به این نتیجه رسیده بودند که چیزی حدود ۸۰ درصد از دیانای انسان دارای کارکرد و سودمندی است.
آن مطالعه بهنوعی دارای ابهام بود و بخشی از ابهام آن، به این خاطر بود که بسیاری از دانشمندان بعدها مدعی شدند که تعریف از مفهوم کارکرد در پروژهی فوق بسیار گسترده بوده است.
در استفادهی گراور از مفهوم کارکرد، ما مشاهده میکنیم که وی کارکرد یا کاربرد دیانای را بهعنوان کدی در نظر گرفته است که بهمنظور ایفای نقش متناسب با تأثیرات تکاملی، دستخوش تکامل میشود و با این تعریف احتمالا خودتان هم دریافتهاید که ۸۰ درصد، میزان بالایی حساب میشود. گراور در این باره مینویسد:
برای اینکه ۸۰ درصد از ژنوم انسان دارای کارکرد مشخص و مفید باشد، هر زوجی در دنیا باید بهطور میانگین حدود ۱۵ فرزند به دنیا بیاورند و تمامی آنها بهجز ۲ کودک، باید جان خود را از دست دهند یا اینکه قادر به تولید نسل نباشند.
از اینرو، گراور باور دارد که تنها حدود ۱۰ تا ۲۵ درصد از ساختار دیانای ما دارای کارکرد و نقش مشخص خود است. درحالیکه نباید یافتههای این دانشمند را بهعنوان نقطهی پایانی بر محاسبات و برآوردها در این مورد به شمار آوریم؛ اما باید بپذیریم که یافتههای این پژوهش با یافتههای پژوهش دیگری که در سال ۲۰۱۴ و بهصورت مستقل از این گروه انجام شده بود، هماهنگی دارد. این دستاورد میتواند باعث افزایش تمرکز تلاشهای حیاتی علمی در گسترهی کمتری از دیانای شود؛ گسترهای که از آن بهعنوان DNA دارای کارکرد یاد میکنند. گراور میگوید:
ما نیاز به شناختن کسر کارکردی ژنوم انسان داریم تا بتوانیم با استفاده از آن بر پژوهشهای زیستپزشکی در قسمتهایی تمرکز کنیم که بتواند برای پیشگیری و درمان بیماریها به کار رود.
نیازی نداریم که تمامی بخشهای ژنوم انسانی را ترتیببندی کنیم؛ ما تنها نیاز داریم که بخشهای دارای کارکرد از دیانای را ترتیببندی کنیم.
دستاوردهای این پژوهش در ژورنال Genome Biology and Evolution منتشر شده است.
سال گذشته، نسخهی مفهومی مرسدس کلاس ایکس در سوئد معرفی شد و ما در زومیت به بررسی آن پرداختیم. درآن زمان، ورود مرسدس بنز، به کلاس پیکاپ تا حدودی عجیب به نظر میرسید و از دید بسیاری از کارشناسان، این پروژه فراتر از یک مدل مفهومی و قابل تولید، ارزیابی نشد.
هرچند تولید وانت مرسدس، حرکت جدیدی از این برند به نظر میرسد، ولی بی سابقه نیست؛ چراکه در سال ۱۹۳۶ با معرفی مدل 170 V عملی شد و حتی تا اواسط دههی ۷۰ میلادی، با تولید نسخهی وانت از W115، ادامه داشت.
روز گذشته، در کنفرانس مطبوعاتی مرسدس بنز واقع در کیپتاون آفریقای جنوبی، نسخهی نهائی و آمادهی تولید کلاس ایکس رونمایی شد و مورد استقبال رسانهها و خریداران این سبک بدنه قرار گرفت. هرچند هواداران مرسدس از تولید پیکاپ توسط برند مورد علاقهی خود رضایت ندارند و این روند را خارج از سنت یک تولیدکنندهی لوکس به حساب میآورند؛ بازار بسیار خوبی برای کلاس ایکس پیشبینی میشود. کشور آمریکا، یکی از مهمترین مراکز فروش محصولات مرسدس بنز در دنیا است و البته مدلهایی مثل فورد F-150 رپتور، دوج رم و شورولت سیلورادو در کلاس وانتهای لوکس، با استقبال خوبی از سوی مردم این ناحیه مواجه هستند. این وضعیت، میتواند مهمترین مشوق مرسدس برای تولید پیکاپ کلاس ایکس باشد.
جالب است بدانید که پلتفرم این خودرو، حاصل همکاری مرسدس بنز با گروه رنو-نیسان خواهد بود که در مدلهای رنوآلاسکان و نیسان ناوارا استفاده میشود. باتوجه به کیفیت غیر قابل انکار محصولات مرسدس بنز و سابقهی بسیار خوب نیسان در طراحی و تولید وانتهای متنوع در زیرشاخههای مختلف، میتوان به سطح بالای تواناییهای فنی در کلاس ایکس اطمینان داشت.
طراحی ظاهری پیکاپ بنز، کاملا تحت تأثیر زبان طراحی این برند در کلاس شاسیبلندهای لوکس و خصوصا مدل GLS است. این خودرو در بخش سپر، کاملا اسپرت و مناسب سفرهای خارج جاده به نظر میرسد؛ ضمن اینکه متفاوت از دیگر محصولات مرسدس بنز، دارای باربند و رکاب جانبی برای تسهیل ورود و خروج به خودرو است. علاوه بر این، کلاس ایکس میتواند با پوشش مخصوص بار نیز سفارش داده شود.
در فضای داخلی، فرمان سهپر و فرم دایرهای در قسمتهای هدایت هوا، از دیگر محصولات مرسدس بنز الهام گرفته شده است؛ هرچند در مجموع با داشبوردی ساده و به دور از تجملات روبرو هستیم. نمایشگر ۵.۴ اینچ یا نمونهی قابل انتخاب ۸.۴ اینچ، همراه با فناوریهای مربوط به سرگرمیهای چندرسانهای، در کنار صندلیهای مدرن با تنظیمات برقی، مهمترین امکانات کابین کلاس ایکس هستند؛ درحالیکه فضای بسیار خوبی برای سرنشینان ردیف جلو و عقب پیشبینی شده است. مثل دیگر محصولات مرسدس بنز، برای این مدل هم امکان سفارش داشبورد، فرمان و صندلیها با پوشش چرم وجود دارد.
ابعاد کلاس ایکس شامل طول ۵.۳۴ متر، عرض ۱.۹۲ متر و فاصله محورهای ۳.۱۵ متر میشود. در قسمت عقب، میتوان تا یکتن بارگزاری کرد، درحالیکه ارتفاع ۲۰ سانتیمتر کف خودرو تا سطح زمین حفظ شود. امکان بوکسل تریلر، با وزنی در حدود ۳.۵ تن نیز برای کلاس ایکس وجود دارد. طراحی بدنهی این خودرو، امکان بالا و پایین رفتن از موانعی با زاویهی ۲۰.۴ درجه را فراهم میکند. این میزان، در مقایسه با برترین مدلهای این کلاس نظیر شورولت کلورادو با زاویه شیب ۲۰.۱ درجه، رقم بسیار خوبی محسوب میشود.
در بخش پیشرانه، فعلا سه گزینه قابل سفارش است که شامل یک نمونهی بنزینی و دو مدل دیزلی خواهد بود. خودروهای X220d و X250d به ترتیب با قدرتهای ۱۶۳ اسب بخار و ۱۹۰ اسب بخار ارائه میشوند، درحالیکه با جعبهدندهی شش سرعتهی دستی یا هفت سرعتهی خودکار قابل سفارش خواهند بود. تنها نسخهی بنزینی مرسدس کلاس ایکس، قدرتی حدود ۱۶۵ اسب بخار ارائه خواهد کرد.
مرسدس اعلام کرده است که از حدود یک سال دیگر، نمونهی قدرتمندی با کد X350d نیز آمادهی تولید خواهد شد که قدرتی در حدود ۲۶۰ اسب بخار با گشتاور ۵۵۰ نیوتنمتر خواهد داشت تا در سطح اول برترین پیکاپهای دنیا قرار گیرد. ضمن اینکه احتمال معرفی نسخههای AMG از مرسدس کلاس ایکس، با پیشرانههای توئین توربو در سالهای بعد وجود دارد.
مدلهای فولآپشن کلاس ایکس، از فناوری دو دیفرانسیل هوشمند مرسدس، موسوم به 4MATIC استفاده خواهند کرد؛ درحالیکه چهار مود رانندگی آرام، کممصرف، اسپرت و خارج جاده (Off-Road) برای تمامی نسخههای پیشبینی شده است. دیگر آپشنهای فنی و موردعلاقهی رانندگان در مسیرهای سخت، مثل قفل دیفرانسیل، وینچ و سیستم تعلیق با فنربندی قابل تنظیم، به احتمال فراوان در نمونههای سال آیندهی مرسدس، نظیر X350d وجود خواهد داشت.
دانلود با کیفیت 360p 720p 1080p
فروش مرسدس کلاس ایکس از چند ماه دیگر در آلمان آغاز میشود؛ درحالیکه در نمونهی پایه، حدود ۴۳ هزار دلار قیمت خواهد داشت. پس از آلمان، بازار آفریقای جنوبی و استرالیا در شروع سال جدید میلادی پذیرای پیکاپ مرسدس خواهند بود و از حدود سال ۲۰۱۹، در دیگر کشورهای دنیا فروخته خواهد شد.
در پایان این مطلب، فیلم مراسم رونمائی از مرسدس بنز کلاس ایکس در کیپتاون آفریقای جنوبی قابل مشاهده است.
دانلود با کیفیت 360p 720p 1080p
بهصورت سنتی این هنگ هوایی یکی از واحدهایی است که اول از همه به جدیدترین و پیشرفته ترین جنگندههای روسیه دست مییابد. این واحد یکی از اولین هنگهای نیروی هوایی شوروی سابق بود که جنگندههای سوخو Su-27 را تحویل گرفتند.
امروزه این هنگ به پیشرفتهترین جنگندههای روسیه از قبیل Su-35S و MiG-31BM و همچنین جنگنده چند منظوره Su-30M2 مجهز شده است. آنها در مقر اصلیشان در پایگاه هوایی «سنترالنایا یوگلووایا» بهطور منظم تمرینات و عملیاتهای هوایی مختلفی را انجام میدهند. عکسهای هواپیماهای جدید و پیشرفته این هنگ نیروی هوایی را با هم میبینیم.
جنگنده تاکتیکی Su-35S
جنگنده میگ میکویان MiG-31
جنگنده سوخو Su-25s
هواپیمای آنتونوف (Antonov 12)
جنگنده چند منظوره سوخو فلانکر- سی Su-30SM
جنگنده فوقالعاده پرقدرت Su-35S که یوفو یا بشقابپرنده روسی هم نامیده میشود
جنگنده سوخو 35S
هواپیمای مدرنیزه شده ضد زیر دریایی ایلیوشین il-3N
نمایشگاه هوانوردی برگزار شده در پایگاه هوایی هوایی «سنترالنایا یوگلووایا»
2 تن از خلبانان هواپیمای جنگنده سوخو Su-27SM عضو هنگ 22 دفاعی نیروی هوایی روسیه با جت جنگنده ارتقا یافته Su-30M2 آموزش میبینند.
دو سال پس از توقف تولید عینک هوشمند گوگل، Google X (زیرمجموعه گوگل) عینک هوشمندی را برای کارگران توسعه داده است.
به نقل از دیلیمیل، در سال 2015 این شرکت نسخه جدیدی از عینک هوشمند را با عنوان نسخه Enterprise عرضه و در صنایع مختلف از جمله تولید و مراقبتهای بهداشتی، آن را آزمایش کرد.
در حال حاضر، این شرکت هدست ارتقا یافتهای را منتشر کرده و تلاش دارد تا آن را در کسب و کارهای بیشتری آزمایش کند.
هدست جدید عمر باتری طولانیتر و پردازنده سریع تری دارد و آزمایشها نشان میدهد که این فناوری میتواند برای نیروهای کار در شرکتهایی مانند جنرال الکتریک، بوئینگ و فولکس واگن با توجه به بهبود بهره وری که در کار آنها حاصل شده، مفید باشد.
علاوه بر این، نسخه جدید همچنین دارای Wi-Fi مطمئنتر، نور قرمزی که در زمان شروع فیلمبرداری این عینک روشن میشود و یک دوربین ارتقا یافته 8 مگاپیکسلی است.
این دستگاه بر روی عینکهایی که با آن سازگاری داشته یا فریمهای صنعتی بسته میشود و به صورتی طراحی شده که سبک و راحت باشد تا بتوان از آن در طول روز و در حین انجام کارهای روزانه استفاده کرد.
این عینک در بیش از 50 کمپانی از جمله آگکو((AGCO، دی اچ ال، دیگنیتی هلث(Dignity Health)، ان اس اف اینترنشنال((NSF International، ساتر هلث((Sutter Health، بوئینگ و فولکس واگن مورد استفاده قرار گرفته است.
محققان با آزمایش این محصول جدید در کمپانی AGCO دریافتند که با استفاده از آن میتوان در زمان صرفه جویی کرد، بهرهوری را افزایش داد و درصد خطا را پایین آورد.
کارکنان این شرکت در حال حاضر دقیقتر، سریعتر و امنتر کار میکنند، زیرا آنها اطلاعاتی را که نیاز دارند به درستی در خط دید خود مشاهده میکنند.
آزمایش این فناوری در حدود 3 سال قبل انجام شده و در حال حاضر این شرکت در حال تولید و تعامل با مشتریان و شرکای خود است.
در پایان ماه گذشته، مشخص شد که اپلیکیشن همراه برای این عینک هوشمند برای اولین بار در سه سال گذشته به روز رسانی شد.
روزنامه "ایندیپندنت" در پی درگذشت نابغه ریاضی ایران و جهان گزارش جامعی را به وی اختصاص داد.
"ایندیپندنت" در این باره نوشت: مریم میرزاخانی که در سن ۴۰ سالگی به دلیل ابتلا به سرطان سینه درگذشت، یک ریاضیدان کارکشته و اولین زنی بود که مدال «فیلدز» معروف به نوبل ریاضی را به دست آورد. مدال فیلدز بالاترین جایزه در رشته ریاضیات و معادل جایزه نوبل است.
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در ادای احترام به این دانشمند، در مورد درخشش بینظیر این دانشمند خلاق و انسان متواضع که نام ایران را در مجامع علمی جهانی طنینانداز کرد، سخن گفت.
میرزاخانی در سال ۱۹۷۷میلادی (۱۳۵۶ شمسی) در تهران متولد شد و در دبیرستان "فرزانگان" به تحصیل پرداخت. تواناییهای او زمانی توجه همگان را به خود جلب کرد که در سال ۱۹۹۴ در المپیاد بینالمللی ریاضی در هنگکنگ موفق به کسب طلا شد و به دنبال آن سال بعد مدال طلای دیگر و نمره کامل را در سال ۱۹۹۵ در المپیاد جهانی کانادا به دست آورد.
وی ابتدا میخواست نویسنده شود اما به زودی مسیرش را در جهان ریاضی پیدا کرد. او کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه صنعتی شریف در رشته ریاضی به پایان رساند و سپس در دانشگاه "هاروارد" تحت تعلیم «کورتیس مکمولن» تحصیل و دکترای خود را در سال ۲۰۰۴ دریافت کرد. پایاننامه دکترای او چنان دشوار و ارزشمند بود که دو مسئله قدیمی ریاضی را حل کرد.
"کورتیس تریسی مکمولن" (Curtis Tracy McMullen) یک دانشمند در زمینه توپولوژی اهل ایالات متحده آمریکاست. "مکمولن" در سال ۱۹۹۸ برنده مدال فیلدز شد. وی استاد راهنمای مریم میرزاخانی در مقطع دکترای دانشگاه هاروارد بوده است.
«پروفسور استیون کرچهف» از دانشگاه "استنفورد" درباره میرزاخانی گفت: تازگی پایاننامه او، آن را به یک حرکت بسیار کارآمد و موفقیتآمیز تبدیل کرد.
از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ او یک پژوهشگر موسسه ریاضی Clay و استادیار دانشگاه "پرینستون"، "نیوجرسی" بود. او بعدها به عنوان استاد دانشگاه "استنفورد" در کالیفرنیا مشغول به کار شد.
دستاوردهای پژوهشی میرزاخانی شامل "سطوح ریمانی "(Riemann surfaces) و "نظریه تایشمولر" (Teichmüller theory) بود، که هر دو به پیچیدگی هندسی و دینامیکی سطوح منحنی مرتبط است.
اما در کنار کار خلاقانه و نظری او هم زمان با "الکس اسکین" در دانشگاه "شیکاگو" در مورد این که چگونه یک توپ در اطراف میز بیلیارد حرکت میکند، به همکاری پرداخت. این پژوهش منجر به مقاله ۲۰۰ صفحهای شد که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. میرزاخانی رویکرد شخصی خود در مورد این تحقیق را این طور خلاصه کرد: این کار مانند این میماند که در جنگل گم شده و سعی در استفاده از تمام دانستههایی که میتوانید جمعآوری کنید دارید تا با برخی از ترفندهای جدید و با کمی شانس راه خروج را پیدا کنید.
مدال فیلدز هر چهار سال یک بار به ریاضیدانان ۴۰ ساله یا جوانتر داده میشود که در حوزه پژوهش خود پیشرفت چشمگیری داشتهاند.
این جایزه که از طرف کنگره بینالمللی ریاضیدانان اعطا میشود، معادل جایزه نوبل است. در سال ۲۰۱۴ میلادی، میرزاخانی نخستین زن برنده مدال فیلدز شناخته شد که کمکهای برجستهای در زمینه پویاییشناسی و هندسه سطوح ریمانی کرده است.
چهار سال پیش این دانشمند متوجه ابتلای خود به سرطان سینه شد و برای جلوگیری از پیشرفت بیماری مورد درمان قرار گرفت.
"مارک تسیر لاوین" رئیس دانشگاه استنفورد، در ادای احترام به مریم میرزاخانی گفت: «مریم یک نظریهپرداز درخشان ریاضی و همچنین یک فرد فروتن بود که جوایز خود را تنها به این امید که دیگر زنان را به ادامه دادن مسیر خود تشویق کند، دریافت میکرد. سهم او به عنوان یک دانشمند و نقش اساسی وی مهم و پایدار است و جای او در اینجا، دانشگاه "استنفورد" و در سراسر دنیا، عزیز و خالی خواهد بود.»
مصرف روزانه یک قاشق غذاخوری خورده شده از این گیاه، 2% از کلسیم و آهن، 12٪ از ویتامین (A)، بیش از 15٪ از ویتامین K و 16٪ از ویتامین C مورد نیاز بدن شما را تامین میکند.
1-تندرستی عمومی برای بدن
گیاه جعفری به دلیل داشتن ویتامین K برای سلامتی استخوان بسیار مفید است، این گیاه همچنین حاوی ویتامین C است که سیستم ایمنی بدن را تقویت می دهد.
جعفری حاوی بتا کاروتن و آنتی اکسیدان است که در محافظت از بدن و مبارزه با پیری نقش بسیار مهمی را ایفا میکند.
2- از بین بردن سنگ کلیه وپیشگیری از تولید مجدد آن در کلیه
یک مجله متخصص «اورولوژی» و بیماری مجاری ادرار در تحقیقی علمی به این نتیجه رسیده است که خوردن برگ جعفری و ساقههای آن باعث کاهش رسوبات «اگزالات کلسیم» در کلیه میشود. این مجله نوشته است آزمایشها نشان میدهد که خوردن جعفری به شخ سنگ کلیه در حیوانات کمک کرده است.
3- آرامش دهنده به دردهای مفاصل
یکی دیگر از فواید گیاه جعفری دارا بودن خواص ضد عفونت است که مصرف روزانه آن به طور طبیعی برای درد مفاصل موثر و آرامش دهنده است.
4- درمان کم خونی یا (آنمی)
از آنجا که آن جعفری حاوی مقادیر زیادی آهن است برای کسانی که از کم خونی رنج میبرند، بسیار مفید است، این افراد با مصرف روزانه جعفری میتوانند تا حدودی کم خونی خود را جبران کنند.
5-جعفری ضد سرطان است
مطالعات اولیه یک بحث علمی نشان داده که جعفری دارای خواصی است که از رشد تومور سرطان جلوگیری کرده، مانع ایجاد ورم میشود. این تحقیقات علمی که در یک مجله متخصص علوم غذایی و فرآوردههای کشاورزی که جعفری دارای خواص ضد سرطان است. در این تحقیقات تاکید شده که این خواص به سه روش با سرطان مبارزه میکند. ابتدا با خواص انتیآکسیدان ریشههای سرطان را نابود میکند و سپس از انتشار سلولهای سرطانی در بدن جلوگیری کرده و از سلول محافظت میکند.
6- درمان بیماری قند (دیابت) و جلوگیری از رشد آن
پژوهشهای علمی نشان داده که مصرف غذاهای غنی به مواد طبیعی معروف به « میریسیتین» (Meresitin) مانند جعفری خطر ابتلا به دیابت نوع 2 را به میزان 26% کاهش میدهد.
جعفری یکی از بهترین منابع غذایی سرشار به مواد «میریسیتین» است که در هر 100 گرم جعفری حدود 8 میلی گرم میریسیتین یافت میشود.
پروفسور برجسته دانشگاه "استنفورد" که در رابطه با اشکال بدون محدودیت در دنیای واقعی کار میکرد، در ۴۰ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.
به نقل از ساینتفیک امریکن، مریم میرزاخانی اولین زن و اولین ایرانی که توانست مدال «فیلدز» را که معادل نوبل ریاضیات در نظر گرفته میشود، به دست بیاورد، در اثر ابتلا به سرطان سینه در ۴۰ سالگی درگذشت. وی از سال ۲۰۰۸ به عنوان استاد دانشگاه "استنفورد" آمریکا به تدریس مشغول بود.
به نوشته این سایت که به «نیچر آمریکا» نیز شهره است، فقدان مریم میرزاخانی موجب تاثر بسیاری از زنان ریاضیدان در سراسر دنیا شده است.
"اینگرید دبوشیس"، استاد ریاضیات دانشگاه "دوک" میگوید: صندوق رایانامه من پر از پیامهای دیگر زنان ریاضیدان از سراسر دنیاست. زنان ریاضیدان از همه جای دنیا با فرستادن پیامهای تسلیبخش به هم سعی در آرام کردن یکدیگر دارند. از دست رفتن یک ریاضیدان با استعداد و یک الگوی شگفتانگیز آن هم به این زودی واقعا قلب ما را به درد آورده است.
مریم میرزاخانی متولد تهران بود و در دانشگاه شریف ریاضی خواند و سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد و مدرک دکتری خود را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه "هاروارد" دریافت کرد.
میرزاخانی در مصاحبهای با مجله "Quanta" در سال ۲۰۱۴ عنوان کرده بود که در کودکی قصد ریاضیدان شدن نداشته و به عنوان یک کودک علاقه وافری به خواندن کتاب و نوشتن داستان داشته و تصور میکرده روزی نویسنده خواهد شد اما پس از مواجهه با مسائلی دلسرد کننده در زمینه ادبیات در مقطع راهنمایی، سرانجام اشتیاق به ریاضیات را در خود کشف کرد و خود را به بهترین شکل در این زمینه اثبات کرد.
میرزاخانی روی انواع مسائل مربوط به هندسه هذلولی کار میکرد که در واقع سطوحی شبیه به یک "چیپس" یا انحناهای یک "کلم بروکلی" را مورد مطالعه قرار داده است اما این اشکال بر خلاف چیپس یا سبزیجات دارای سوراخهایی در انتها هستند. اگر تجسم چنین اشکالی سخت است دلیل خوبی برای آن وجود دارد؛ سطوحی که میرزاخانی آنها را بررسی میکرد، محدود به دنیای واقعی نبودند.
ریاضیدانان اغلب این سطوح را با مطالعه منحنیهایی که روی آنها قرار میگیرند، درک میکنند. حلقههای ساده دسته مهمی از این سطوح هستند(در این دسته منظور از کلمه "ساده" حلقههایی است که خود را قطع نمیکنند.)
میرزاخانی در تز دکتری خود مسئلهای را حل کرد که در نگاه اول ساده به نظر میرسد اما در واقع پاسخ به آن بسیار دشوار است؛ در یک سطح هذلولی مشخص چند حلقه ساده که کمتر از یک طول مشخص هستند، وجود دارد؟
"کورتیس مکمولن"، استاد راهنمای تز دکتری میرزاخانی که استاد ریاضیات دانشگاه "هاروارد" نیز بود، عنوان کرد که میرزاخانی پس از چند هفته از رسیدن به جواب این سوال با یک خبر غافلگیرکننده نزد وی رفته است. میرزاخانی از راهحل و کارهای خود برای اثبات فرضیه "Witten" استفاده کرده و با روش جدیدی آن را اثبات کرده بود که یک نتیجه مهم در نظریه رشته بود.
طی سالیان اخیر وی همراه با "الکس اسکین"، ریاضیدان دانشگاه "شیکاگو" و امیر محمدی، ریاضیدان دانشگاه "سندیگوی" کالیفرنیا مقالات موثری در تکمیل قضیه موسوم به "چوب جادویی"(magic wand) نوشت. این مقالات تنها در مورد سطوح هذلولی نبود، بلکه راجع به کل فضای آنها بحث میکرد. در واقع این مطالعات به بررسی یکی از مسائل لاینحل فیزیک کلاسیک در مورد حرکت یک توپ بیلیارد در برخورد با کنارههای یک میز چندضلعی پرداخت.
شاگردان و همکارانش وی را فردی بلندپرواز و در عین حال فروتن، بیباک و سر به زیر توصیف میکنند.
میرزاخانی گاهی لقب "کُند" را به خود اطلاق میکرد که قطعا حاکی از مزاح وی با خویش بوده است؛ چرا که او یک شرکتکننده برجسته در المپیاد جهانی بود و در هر دو سالی که از تیم کشورش در المپیاد شرکت کرد و با به دست آوردن نمره کامل در سال دوم، موفق به دریافت نشان طلا شد.
شاید "عمیق" کلمه خوبی برای جایگزینی با لغت "کُند" باشد. او با درک یک مسئله استدلالی راضی نمیشد. وی میخواست همه جزئیات مربوط به یک مسئله را در سطحی عمیق بفهمد تا بتواند هر مسئلهای را در دنیای شگفتانگیز ریاضیات مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
پروفسور "مکمولن" میگوید: مریم یکی از ریاضیدانان نادر بود که مهارتهای حل مسئله را با بینش و کنجکاوی یک دانشمند بالغ و باتجربه ترکیب میکرد. او خودش را در جهان شگفتانگیز ریاضیات غوطهور میکرد و هنگامی خود را غرق در این فضا میدید، میتوانست شروع به حل مسائل کند. من فکر میکنم منظور مریم از "کُند" بودن همین بود.
در جایی که اغلب ریاضیدانان مسیری مستقیم را برای حل مسائل انتخاب میکنند، میرزاخانی با مواجه شدن با مسائل از وجوه مختلف، روشهای متفاوتی را برای از بین بردن موانع ابداع میکرد.
این رویکرد همراه با شجاعت فکری او به این معنا بود که او چشماندازی روشن برای کار آینده در ریاضیات خود داشته است.
"الکس رایت"، ریاضیدان دانشگاه استنفورد تا زمان درگذشت میرزاخانی چند سال با وی همکاری داشته است. همکاری آنان زمانی آغاز شده که الکس به تازگی فارغالتحصیل شده بوده و خانم میرزاخانی وی را به سخنرانی در یک سمینار دعوت کرد.
"الکس" میگوید: قابل توجه بود که خانم میرزاخانی چقدر برای کار با من وقت میگذاشت و دسترسی به وی برای سوال در مورد مسائل تحقیقاتی بسیار آسان بود و ایشان همیشه پاسخگو بودند.
وی افزود: از این که او تا چه اندازه در دنیای ریاضیات عمیق است، شگفتزده شده بودم. متوجه شدم که خانم میرزاخانی هیچ مشکلی با چندین سال دست به گریبان بودن با یک مسئله ریاضی و فکر در مورد آن ندارد؛ در صورتی که هیچ اطمینانی از دستیابی به جواب نداشت. اساسا من از همان موقع تحت تاثیر دیدگاه و فلسفه کاری وی قرار گرفتم.
میرزاخانی در رشته خود تاثیرگذار بوده است و مطمئنا تاثیرش بیشتر هم خواهد شد؛ چرا که محققان بیشتری به درک کاملی از مطالعات و نتایج وی رسیدهاند.
"مکمولن" میگوید: کارهای میرزاخانی موجب گشوده شدن دروازههای جدیدی برای تحقیقات جدید شده است. وی با جاهطلبی بیباک خود به عرصه جدیدی در ریاضیات رسید.
میرزاخانی اولین زن ریاضیدان برجسته نبود اما وی اولین و تا کنون تنها بانوی برنده جایزه فیلدز است که بر خلاف مراسم سالیانه نوبل، هر چهار سال یک بار به حداکثر چهار ریاضیدان زیر ۴۰ سال اهدا میشود.
دبوشیس" میگوید: تاکنون زنان ریاضیدانی وجود داشتهاند که تا آخرین نفرات منتخب برای اهدای مدال فیلدز پیش رفته بودند اما تا سال ۲۰۱۴ هیچ زنی موفق به کسب این افتخار نشده بود. من بسیار بسیار خوشحالم که با تصاحب این مدال توسط مریم میرزاخانی شاهد وقوع این اتفاق در طول عمر خود بودم.
وی افزود: رسیدن به کنگره بینالمللی ریاضیدانان در سئول، جایی که این جایزه اهدا شد، برای میرزاخانی مشکل بود. با وجود این که در آن زمان آن را خصوصی نگه داشت اما وی در اوج ابتلا به سرطان بود. ما بسیار خوشحال بودیم که توانستیم او را به مراسم برسانیم.
سرطان میرزاخانی سرانجام دوباره عود کرد و به رغم درمانهای بسیار، متاسفانه به کبد و استخوانها سرایت کرد و سرانجام وی را از پا درآورد.
به گفته همکارانش وی تا کمی قبل از درگذشتش به کار و مطالعاتش ادامه میداد و نسبت به بیماریاش واقعبین اما امیدوار بود.
یاد و خاطره میرزاخانی توسط همسرش "یان وندراک" و دخترشان "آناهیتا" زنده نگه داشته میشود.
محققان ایرانی در دانشگاه کنکتیکات دریافتهاند کاهش اکسیژن در مواد نانوبلورین میتواند استحکام و ماندگاری آنها را در دماهای بالا ارتقا دهد.
به نقل از ساینس دیلی، این امر منجر به ساخت حسگرهای زیستی بهتر، موتورهای جت سریعتر و نیمهرساناهای با ظرفیت بالاتر خواهد شد.
به گفته پیمان شاهبیگی رودپشتی، دانشآموخته دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه آزاد تهران و یکی از رهبران ارشد این مطالعه، تثبیت کردن وضعیت نانوبلورها در دماهای بالا کار مشکلی است و ما دریافتیم در آلیاژهای خاص، سطوح بالای اکسیژن میتواند منجر به کاهش قابل توجه کارآیی این نانوبلورها شود.
شاهبیگی به همراه سینا شهباز محمدی، دانشآموخته دانشگاه سمنان و دیگر هدایت کننده این مطالعه، و مصطفی صابر، دانشآموخته دانشگاه تهران، توانستند نانوبلورهای آهن-کروم و آهن-کروم-هافنیوم را با سطوح پایین اکسیژن (0.01 درصد) ترکیب کنند. نتایج نشان داد این پودرهای آلیاژهای تقریبا عاری از اکسیژن در مقایسه با پودرهای آلیاژهای تجاری دارای محتوای بالاتر اکسیژن، در دماهای بالا و تحت سطوح بالای فشار وضعیت باثباتتری داشتند.
سینا شهباز محمدی، استادیار مهندسی زیستپزشکی در دانشگاه کنکتیکات، گفت: در این تحقیق برای نخستین بار نانومواد بهینه تقریبا عاری از اکسیژن تولید شدند و تکنیکهای جدید ارتقای قابل توجه ثبات آنها را در دماهای بالا نشان داد.
شاهبیگی گفت: این فقط گام اول است اما ادامه چنین تحقیقاتی میتواند در نهایت منجر به تولید موتورهای جت سریعتر، افزایش ظرفیت نیمهرساناها و حساسیت بیشتر زیستحسگرها شود.
وی و همکارانش به دنبال آزمایش نظریه خود بر روی آلیاژهای دیگر هستند تا دریابند آیا حضور یا عدم حضور اکسیژن در دماهای بالا بر عملکرد آنها نیز تاثیر میگذارد یا خیر.
.: Weblog Themes By Pichak :.